سلام ودرود
آدمی روایتگر احساس خویش است در برهه های مختلف زمان واین روایتگری حاصل نوع نگاه وبینش اجتماعی انسان است وشعر ماحصل نظم نوینی که زایش تفکر و دیدگاه اندیشمندانه شاعر است،نگاهی فرازمند وفرا زمانی بر آنچه وی از آن تأثیر پذیرفته و بانگرشی متفاوت ترسیمی داردآنرا درروایت شعری خویش ورسالت شاعرانگی اش.
پروین اسحاقی نیز شاعری است که با نگاهی فراز مندانه ،ایشان  بااینکه در کلاسیک سبقه بیشتری نسبت به سپید سرایی دارند اما با همین رویه که کمتر سروده سپید از ایشان دیده و خوانده ایم ولی در محتوای شعر سپید ایشان نشانه هایی از نبوغ این شاعر محترم دیده می شود که ورای قالب ادبی کلاسیک پا در عرصه سپید سرایی نهاده غوغا گون رصد کهکشانی دارند، اینرا در سروده اول ایشان به وضوح می توان دریافت که با پشتوانه قوی در ایجاز ودرهم تنیدگی در چفت وبست واژه ها و به بلوغ معنایی رسانیدن تصویر گری ها این مهم رخ  مینماید،گرچه نیاز است کمی دستکاری جزیی در فرم وساختار شعر صورت پذیرد اما کلیت مسأله
یعنی زیبایی درنحوه پردازش متن و سطح روایت خود جاودانگی ویژه ای به شعرایشان بخشیده که باخلق دو تصویر متفاوت ودرهم آمیخته وبا یک تفکر خلاقانه خروجی آن می شود شعری که هنرمندانه یک.نمونه بدعت اثری نو اندیشانه رادر آن شاهد هستیم.
&سروده اول
#
شکنج شبانه ام را
از  پرچین پیراهنم
پرواز می دهم
#
به خواب که می اندیشم
عقابی
در من
بال می گسترد.

&سروده دوم
در سروده دوم غنای زبانی درکلام مشهود است
اشاره به نام عقاب» ،سیمرغ» وکوه»ونگاه از ارتفاع که باعث بروز یک ترکیب خلاقانه در سطح روایت شده، بروز وظهور یک ترکیب انتزاعی ذهنی است که درسطح بینامتن  روایت خود یک رستاخیز معنایی دارد،سطح روایت خوب است زیبایی ها در روند شعر بازهم رخ می نماید و نسبت به شعر قبل با تعدد کلمات در ساختار شعر مواجه هستیم که با کمی تغییرات  دربن مایه شعر وحذف اضافات وقدری اصلاحات می توان شاهد جلوه زیبایی در شعر دوم بود شروع و پایان  بسیار مناسب بود و استفاده غنایی از گزاره های بجا و ارزشی
جلوه بصری خوبی در شعر داشت.

#به کوه می اندیشم
از ارتفاع
از کوه به عقاب/
سیمرغی بر شانه هایم آشیان دارد که قاف را نمی شناسد.

چند سال نوری
به انتظارت بمانم
تا سایه ات بر شانه ام مماس شود؟!

می دانم
می            دانم
تو تنها ستاره ای
که هیچگاه بر مدار من نمی چرخی

&سروده سوم
سروده سوم یک شعر کلاسیک با تمام قابلیت های منظوم است در این سبک سروده قوافی ها همراه تلمیح ها و استعاره های زیبا تصاویر زیبایی خلق میکنند که نشان از سطح قابلیت های دایره واژگانی شاعر است واوج هنر شاعرانگی بانو اسحاقی را به تصویر می کشد .
برای این بانوی شاعر موفقیت های روز افزون خواهانم
باسپاس
علیرضا ناظمی

*سه سروده بانو پروین اسحاقی جهت نقد و 
بررسی*


(دوسروده سپید و یک سروده کلاسیک)

 *سروده اول*


هر صبح
شکنج شبانه ام را
از  پرچین پیراهنم
پرواز می دهم

به خواب که می اندیشم
عقابی
در من
بال می گسترد.


 *سروده دوم*


از ارتفاع
 به کوه می اندیشم
از کوه به عقاب/
سیمرغی بر شانه هایم آشیان دارد که قاف را نمی شناسد.


چند سال نوری
به انتظارت بمانم
تا سایه ات بر شانه ام مماس شود؟!

می دانم
می            دانم
تو تنها ستاره ای
که هیچگاه بر مدار من نمی چرخی


 *سروده سوم*


در میان سفره ی عید دلم
             سین منی
واژه
    واژه
      معنی ی آیات
            یاسین منی

در فریب کفر چشمت مذهبم از دست رفت
از نگاهت خوانده ام غارتگر دین منی

تا طلوع صبحدم چشم انتظارت بوده ام
چشم بگشا بر نگاهم صبح شیرین منی

بی تو گویی اتفاق مرگ من افتاده است
کیستی
    انگیزه ی رویای    
           دیرین منی

از هزارِ باغ فروردین چشمت خوانده ام
در بهار پیش رو دستان گلچین منی

نقطه ای در مرکز پرگار عشق تو
              منم
تو
   ستاره
      بر مدار ثقل
          خونین منی

باز با آن خنجر ابرو بزن زخمی دگر
خوش دلم از این که تو داروی تسکین منی

روی پرچین دلت رقص کبوتر بوده ام
تو
   به روی قله های عشق
       شاهین منی

من
چگونه
    چشم بر می دارم
         از  دیدار شب
خوشه
       خوشه
    جلوه ی زیبای
          پروین منی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها